کد مطلب:211204 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

ترجمه اخبار غیب
این حدیث را علامه مجلسی ره بنام حدیث ابوعبدالله الصادق با منصور دوانیقی نقل كرده و متضمن بر 144 بدعت از فتن و حوادث آخرالزمان است كه امام صادق علیه السلام بنور علم پیش بینی فرموده و از غیب خبر داده است و این علم و اخبار روی مبانی احاطه علمی به تمام حوادث و سوانح گذشته و آینده بوده كه مكرر فرموده من گذشته و آینده در نظرم مانند كف دست هویدا و آشكار است.

راوی این حدیث حمران بن اعیان «بضم حاء» است كه در خدمت امام صادق علیه السلام بوده او روایت می كند كه امام صادق علیه السلام فرموده در یك سفری من در ملازمت ابوجعفر منصور دوانیقی سیر می كردیم منصور با سواران خود بر اسبی سوار شده و در پهلوی منصور و پیش روی او لشكرش مجهز حركت می كردند و من بر دراز گوشی سوار بودم پهلوی او در حركت بودیم. [1] .

منصور گفت ای ابوعبدالله سزاوار است كه تو از قوت و قدرت من خوشحال باشی كه خداوند به پسر عموی تو این نعمت های فراوان را ارزانی داشته است.

خوب بود تو به مردم نمی گفتی ما از بنی عباس سزاوارتر به خلافت هستیم و در نتیجه آنها را بر ما بشورانی و غضب ما را بر خود و مردم تهییج نمائی.

امام صادق علیه السلام فرموده من به منصور گفتم هر كس چنین سخنی را از من به تو گفته خلاف و دروغ گفته است.

منصور گفت بر صدق گفتارت دلیلی هم داری؟

امام صادق علیه السلام فرمود آری مردم مانند جادوگران و ساحران هستند می خواهند دل تو را درباره كدر كنند تا از تو استفاده نمایند تو باید به این گزارش های بی مورد وقعی ننهی!! زیرا احتیاج من به تو بیشتر است از احتیاج تو به من چه فرمان و حكومت دست تو است و باید در نظم امور همه تو دستور دهی.

منصور گفت یاد داری كه روزی از تو سؤال كردم آیا برای ما ملك و سلطنتی می بینی فرمودید بلی ملكی و سلطنتی طویل و عریض و شما همیشه در مهلت خواهید بود و در امر سلطنت وسعت پیدا می كنید در دنیا تا آنكه خون یكی از ما آل محمد را به حرام و غیر حق در ماه حرام در شهر و بلد حرام خواهید ریخت.



[ صفحه 425]



دانستم كه منصور خبر را در نظر دارم گفتم آری شاید خداوند شما را كفایت كند من قصدم شخص تو نبود بلكه دولت بنی عباس است كه سالیان درازی طول می كشد و كشتار زیادی به دست آنها خواهد شد!

منصور ساكت شد و دیگر با من سخن نگفت تا به منزل رسیدیم و من به محل خود برگشتم - برخی از موالیان و دوستان نزد ما آمدند یكی از آنها گفت جعلت فداك دیدم شما در موكب منصور سوار دراز گوش بودید و او بر استر سوار بود و به شما نزدیك شده سخن می گفت مثل اینكه شما را پائین تر از خود محسوب نموده بود و من پیش خود گفتم این حجت خدا بر خلق است و صاحب این مقام و خلافت است باید خلق به او اقتدا كنند و دیگران از او تبعیت نمایند و حال آنكه آن دیگری یعنی منصور بستم كار می كند و اولاد انبیا را می كشد و خونهای مردم را در زمین می ریزد به آنچه كه خداوند دوست نمی دارد مبادرت می كند و چون شما را بر دراز گوش و او را بر اسبی دیدم شكی بر من عارض شد و از جان و دین خود ترسیدم خواستم موضوع را از خودت بشنوم مبادا فسادی در عقیده من ظاهر گردد.

امام صادق علیه السلام در پاسخ او فرمود اگر تو آن ملائكه و نیروی غیرمرئی خدا را در ركاب ما می دیدی و از چپ و راست ها می نگریستی می فهمیدی كه منصور و سلطنت او در برابر حشمت و مقام ما ناچیز و كوچك است.

آن دوست ما گفت الان دلم آرام گرفت و تسكین یافت و پرسید ای سید و مولای من این خاندان تا كی سلطنت می كنند و ما كی از دست آنها راحت خواهیم شد.

امام علیه السلام فرمود مگر نمی دانی هر چیزی را مدتی است و لكل امة اجل چون مدت آنها سپری شود خواهند رفت آیا علم تو از مدت سلطنت آنها نفعی برای تو دارد؟ این امر سقوط و تلاش دولت عباسی وقتی خواهد بود كه از نظر مرور زمان مانند یك لحظه چشم بهم زدن باشد اگر تو حال آنها را بدانی و عذاب آنها را مطلع شوی و از دشمنان سرسخت آنها خواهی شد و اگر تو و تمام اهل زمین كوشش كنید كه از مدت آنها یا عذاب آنها یا معاصی آنها لحظه ی كسر كنید نمی توانید این كار به قدرت الهی بسته است عزت مخصوص مؤمنین است و ذلت هم آغوش منافقین و فاسقین است.

فرمود منافقین نمی دانند مؤمنین چه عزتی دارند اگر شیعیان و دوستان ما انتظار امر



[ صفحه 426]



فرمانفرمائی مطلق و سلطنت حقه ما را بكشند و بر آزار و شكنجه و خوف و رنجها تحمل و صبر و شكیبائی نمایند فردا در صف ها خواهند بود و با ما محشور خواهند گردید.

فرمود هر گاه دیدی حق مضمحل شد و اهل حق از دنیا رفتند و دیدی كه جور و ستم تمام بلاد را فروگرفت و دیدی كه قرآن كهنه شد و عمل بدان نكردند و احداث و ابداع چیزهایی كردند كه در قرآن نیست و به هوای نفس خود معانی قرآن را توجیه و تأویل نمودند دیدی كه جامعه منقلب شد همانطور كه آب منقلب می شود و سرازیر گردید - دیدی كه اهل باطل بر اهل حق غلبه یافتند و بلندی و خودستائی نمودند - دیدی كه شر آشكار شد و كسی از آن نهی نكرد و مردمان شرور معذور بودند و به آزادی هر ظلم و ستمی خواستند كردند و بر عرض و ناموس - مال و نفوس مردم دست تطاول و تعدی دراز كردند و كسی جرئت نداشت بگوید چرا؟

و دیدی كه فسق و فجور آشكار شد و مردان به مردان و زنان به زنان در دفع شهوت اكتفا كردند دیدی كه مؤمن چون او قول را قبول نمی كنند از اظهار اوامر و نواهی سكوت كرده جرئت بر امر به معروف و نهی از منكر ندارد.

و دیدی كه كودكان بزرگان را تحقیر و سرزنش و مسخره كردند و ارحام را ترك نمودند قطع رحم كرده از خویشاوندان بریدند و با خویشان و اقارت وصلت نكردند و دیدی كه فاسق و فاجر به فسق و فجور خود مباهات می كند و مردم آنها را به تجری در نواهی مدح و تعریف می نمایند.

و دیدی كه اموال را به پسران می دهند به همان نظر كه به دختران و زنان می دهند برای تمتع از آنها.

و دیدی كه زنان برای مساحقه با یكدیگر جمع می شوند و دیدی كه مدح و ثنای كسی در میان مردم زیاد می شود كه اموال خدا در غیر اطاعت امر حق صرف كند و بر میول و شهوات اسراف و تبذیر نماید- و كسی نباشد كه آنها را از این فجایع باز دارد و نهی كند و زمانی كه دیدی اگر مردی كار خیری انجام داد مردم از عمل او تعجب كنند - و به خدا از كار مؤمن پناه ببرند همانطور كه مؤمنین از شر فساق و ظلم به خدا پناه می برند و چون دیدی همسایه به همسایه اذیت می كند و كسی مانع اذیت او نمی شود و دیدی كه كفار از مشاهده فساد در روی زمین شاد و خندان گشتند و از آزادی خود در اعمال شهوت مشعوف و مسرور شدند و مؤمنین را از ابتلای به دردها خوشحال می بینند و از اینكه آنها نمی توانند امر به معروف و نهی از منكر



[ صفحه 427]



كنند و زبردست و حقیرند مشعوف می شوند.

فرمود چون دیدی كه مردم شراب و مسكرات را علنا و آشكارا می خرند و می فروشند و می خورند و برای خوردن شراب با آنها كه از خدا بی خبرند همنشین گردیده در محافل و مجالس خود شركت می دهند و چون دیدی امر كننده به معروف ذلیل و فساق در میان مردم قوی و وجیه المله شدند و چون كارهائی می كنند كه خداوند منع كرده محبوب خلق می شوند و دیدی كه اصحاب آیات یعنی ائمه اثنی عشر پیشوایان دین را حقیر شمردند و پیروان آنها را تحقیر نمودند و دیدی كه راه خیر مقطوع و راه شر باز گردید و دیدی كه اهل استطاعت به حج نرفتند و دیگران را هم به ترك حج ترغیب نمودند و به سفر شهوات پرداختند و دیدی كه مردم سخنان خوب دارند كلمات شیرین و دلچسب می گویند و نصایح و گفتار خیری دارند اما چون خودشان عمل نمی كنند سخنشان اثری ندارد و چون دیدی كه مردم غذای فربه كننده می خورند و برای چاقی و تنومند شدن از ویتامین های میوه ها استفاده می كنند تا قوت بر جماع و عمل لواط پیدا كنند و زنان غذاهای مقوی می خورند تا در مسابقه مساحقه كردن برنده شوند و دیدی كه پسران و مردان در امر معاش و گذران لواط دادند - و دیدی كه زنان برای امرار معاش از دادن زنا خودداری نمی كنند و زنان مانند مردان برای خود مجلس فراهم كردند و دیدی كه پسران و مردان بعضی از طوایف مایل به دادن لواط سبب ناخوشی ابنه شدند.

در بعضی كتب این صفت را به بعضی از مردان خلفای بنی عباس نسبت می دهد كه فرمود

و رأیت التأنیث فی ولد العباس قد ظهر

و دیدی كه مردان مانند زنان شوهردار زلف گذاشتند و آن را با حنا و رنگ خضاب كردند و بر آنها شانه زدند و دیدی كه بعضی از طوایف به بعضی از مردم مال می دهند كه با آنها عمل قوم لوط نمایند و ناخوشی آنها شدت یافت و دیدی كه لواط با پسران شیوع یافت و زنان بر پسران حسد بردند چون غریزه طبیعی آنها ترك می شود و دیدی كه صاحب مال در نظر مردم از صاحب ایمان عزیزتر گردیده.

و دیدی كه زنان به شوهران خود رشوه دادند برای اذن دادن با ایشان در خصوص عمل فحشاء یا زنا دادن به مردان دیگر مردان به زنا دادن زنا و مقام و منصب گرفتن در سایه عمل آنان افتخار و مباهات كردند.



[ صفحه 428]



و دیدی كه خانواده های بزرگ اعانت و كمك كردند زنان را بر فسق و فجور و عمل فحشاء و زنا دادن به مردان آنها را آزادی عمل می دهند تا هر كار بخواهند بكنند و هر كجا بخواهند بروند و با هر كس خلوت نمایند اما پول یا منصب بگیرند.

فرمود هر وقت دیدی مؤمن حقیر و ذلیل و محزون و اندوهناك شد و هر وقت دیدی بدعتها و عمل زنا در مردم شیوع یافت و ظاهر شد و هر وقت دیدی مردم به شهادت دروغ اعتماد نمودند و هر وقت دیدی مردم حرام را حلال كردند و حلال را حرام نمودند و هر وقت دیدی مردم احكام دین را به رأی و هوای نفس خود استنباط و تفسیر و تأویل نمودند و دیدی مردم قرآن و احكامش را تعطیل نمودند و دیدی اهل فسق انتظار آمدن شب را نكشیدند و روز روشن هم به عمل زشت و فحشاء و فسق و فجور پراختند - و از خدا و رسول و وعاظ نترسیدند هر وقت دیدی مؤمن قدرت بر انكار اعمال قبیح مردم ندارد مگر در دل خود كه می سوزد و می سازد و دم نمی تواند زد و دیدی كه مال بسیار در راه اعمال شهوات و معصیت خدا و اسراف و تبذیر انفاق می شود و فقط منطق شهوت و هوا و هوس است هر وقت دیدی حكام و زمامداران اهل كفر را در نزد خود مقرب می دارند و اهل ایمان را دور می كنند و اهل خیر را می رانند - و دیدی كه والیان امور و حكام در حكم كردن و حكم دادن رشوه می گیرند و بدون رشوه قضاوت نمی كنند و كاری انجام نمی دهند و دیدی كه مردم مال فراوان مصرف می كنند كه ریاست حكومت و وكالتی بدست آرند و دیدی كه مردم با محازم زن خود زنا كنند و ازدواج نمی كنند تا به آزادی عمل زنا نمایند و چون دیدی برخی از مردم را به واسطه تهمت و بهتان به صرف اتهام بدون محاكمه و رعایت عدالت و حق به قتل می رسانند و خانواده ها و شخصیت های بزرگ و منزه و متقی را به صرف تهمت و نسبت كشتند و نابود ساختند و دیدی كه مردم بهم حسد می برند برای آنكه دنیا به آنها اقبال نموده به سبب اقبال دنیا سر و جان وعرض و مال و ناموس خود را فدای حسد می نمایند و گاهی برای از پا درآوردن صاحب نعمت جد و جهدی می كنند تا نعمت مال از او زائل گردد.

و چون دیدی كه مردان را بر جماع نمودن با زنان خود سرزنش می كنند و عمل فحشاء زنا و لواط را به او پیشنهاد می كنند و دیدی كه گذران مردان از راه زنا دادن زنانشان تأمین می شود و می داند و نه تنها منع نمی كنند بلكه به آزادی زنش مفتخر است و مباهات می نماید و در نگاه داری و احترام آن زن می كوشد و چون دیدی زن شوهر خود را مقهور كرده بر او



[ صفحه 429]



تسلط پیدا می كنند و عملی كه شوهر آن را دوست نمی دارد مرتكب می شود و به شوهر خود نفقه و مخارج می دهد همانطور كه مردان به زنان نفقه می دهند و دیدی كه بعضی از مردم زن و دختر خود را به پسری می دهند كه امرار معاش نمایند و دیدی كه قسم به دروغ به یاد می كنند و بسیار قسم می خورند و قمار بسیار آشكار می نمایند و قمار عمومیت می یابد و شراب و سایر مسكرات آشكارا فروش می رود و كسی مانع از این اعمال نمی شود و دیدی كه زنان زانیه خود را به اهل كفر بذل نمودند و زنان همگانی و هنرمند در آغوش كفار جا گرفتند و دیدی كه لهو و لعب زیاد شد و آشكارا گردید واحدی احدی را منع ننمود و جرئت بر منع پیدا نشد و دیدی اهل تسلط و گردنشان مردان شریف و محترم را ذلیل گردانیده و آنها را خوار كردند و دیدی كه مردمان به سبب دشنام دادن به ما اهل بیت پیغمبر (ص) فخر می كنند كمال تقرب را در نزد حكام به دشمنی ما فراهم می كنند و دیدی كه شهادت دوستان ما غیر مقبول است و هر كس ما آل محمد را دوست بدارد شهادت او را دروغ می دانند و او را تكذیب می كنند.

و دیدی كه مردم به سخن تزویر و دروغ رغبت پیدا كردند (و هر چه گفتند برای خوش آمد طرف بر خلاف عقیده و ایمان خود بوده و شگفت آور این است كه می دانند دروغ می گویند شنونده هم می داند دروغ می شنود گوینده هم می داند كه شنونده دروغ تلقی می كند و می داند كه همیشه نمی توان به همه كس دروغ گفت معذلك منطق منطق دروغ و شهوت است و باز هم به دروغ گفتن و دروغ شنیدن از هم راضی جدا می شوند و مكرر دیده شده كه حضورا از هم بی حد تعریف و تمجید و تجلیل و تعظیم و تبجیل نموده و بلافاصله پشت سر به انواع فحش و دشنام و بی ناموسی و كفر و الحاد و زندقه و بی شرفی غیبت هم را می نمایند و اسم خود را هم متمدن و مسلمان می گذارند - پناه به خدا می برم).

فرمود هر وقت دیدی شنیدن صوت قرآن بر خلایق گران آمد و شنیدن سخنان لغو و باطل و تصنیفها و آوازها مطلوب و سهل و آسان گردید.

و دیدی كه همسایه اكرام نمی كند مگر همسایه را از ترس او و دیدی كه حدود پروردگار در احكام شرع تعطیل شده و با هوای نفس و خود مختاری مطلق هر چه بخواهند می كنند و دیدی كه مساجد خداوند را به طلا و غیر طلا زینت می نمایند و آن را نقاشی می كنند و دیدی كه راستگوترین مردم در نظر خلق كسی است كه دروغگوترین مردم باشد و با فتوا



[ صفحه 430]



و تهمت و غیبت سخن بگوید و دیدی كه شر و فتنه و سخن چینی - غمازی شیوع یابد و آشكار گردد و دیدی كه غیبت و بدگوئی مردم را ملیح و جالب و جاذب می شمرند و مردم بعضی بعض دیگر را به غیبت مژده دادند و دیدی كه اهل تسلط مؤمن را برای جلب خاطر كافر ذلیل و متهم و بی خرد می سازد تا به دست كفار حكومت و تسلط یابد و دیدی كه املاك خراب غالب شد بر املاك آباد یعنی خرابی بیش از عمارت شد (چنانچه در سقوط بنی عباس به دست مغول و تیمور) و دیدی كه گذران مردم از كم دادن در ترازو و پیمانه و كیل تأمین می شود و دیدی كه خون ریزی و قتل ناحق سهل و آسان می گردد. [2] .

و دیدی كه مردم ریاست را برای اغراض دنیوی و اعمال شهوات بخواهند و در به دست آوردن آن رنج فراوان بكشند و دیدی كه شخص خود را به زبان آوری و شهوت مشهور كنند تا اینكه مردم از او بترسند - و برای شهوت جز ظلم و ستم و خونخواری و قساوت راهی نباشد و مردم به ناچار بترسند و كارهای خود را به او واگذارند.

و چون دیدی به نماز استخفاف كنند و آن را سبك و ناچیز بشمارند و دیدی كه اغنیا را از وقتی كه مالك املاك از كوی شده اند زكوة ندادند و جز به راه شهوت و ریا كه اگر جزئی دادند در همه جا جا زدند و در بلندگوها گفتند (این انفاق جاه طلبانه و حب شهرت و شهوت آنها را بری ء الذمه از حقوق شرعی نمایند).

و چون دیدی مردم زكوة مال ندادند و قبرستان مسلمین را برای ساختن ابنیه نبش كردند و خراب نمودند و كفن مردگان را فروختند و آنها را اذیت كردند (چنانچه خود نگارنده چند مورد را دیده و شنیده است).

و دیدی كه هرج و مرج و فتنه و آشوب در بین مردم زیاد شد و دیدی كه عشق بازی نمودن مردان را با پسران و زنان در شبها و مست بودن همان اشخاص در صبحها و اعتنا نكردن آنها به كارهای خلق (كه به نقل مرآت العقول حكام و سلاطین شبها مست و صبح ها به كار مردم نمی رسند) و دیدی كه با حیوانات و بهائم مجامعت نمودند.

و دیدی كه بهائم و حیوانات بعضی بعض دیگر را دریدند - و دیدی كه شخص برای نماز بیرون می رود و چون برمی گردد چیزی از لباسهایش در برش نیست از جهت دزدان و متخلفین كه همه جا سر راه مؤمنین در كمین هستند كه لباس آنها را بربایند.



[ صفحه 431]



و چون دیدی كه دلهای مردم قساوت به هم رسانید و از خوف خدا گریه نكردند و ذكر پروردگار بر آنها سنگین شد و دیدی كه مكاسب محرمه حلال شد و مردم به محرمات رغبت كردند و دیدی كه اهل علم احكام شریعت را برای طلب دنیا و جاه یاد می گیرند نه برای دین و عمل به آن و دیدی كه مردم به دور كسی كه دنیا به او اقبال نموده جمع می شوند و آن مال دار بر دیگران غالب گردیده و رأیت الناس مع من غلب.

هر وقت دیدی طالب حلال را مذمت و تعبیر و سرزنش نمودند و طالب حرام را مدح و ثنا گفتند و دیدی كه در حرمین «مكه و مدینه» امور غیر مشروعه و معاصی مرتكب شدند و كسی مانع از آن نشد و جلوگیری از اعمال زشت و ناپسند نكردند و دیدی كه آلات لهو و لعب در این دو شهر مقدس آشكار گردید - و هرگاه دیدی كه مردم سخن از حرف حق می گویند و دم از حق می زنند و دیگری به او می گوید این كارها به تو مربوط نیست - و آمر به معروف و ناهی از منكر را سرزنش كردند و دیدی كه مردم به یكدیگر نظر می كنند و در كارها به اهل شر اعتماد پیدا می كنند و دیدی كه راه حق از سالك و راه رونده خالی شده و كسی در راه حق قدم نزد - و دیدی كه به اموات استهزاء می كنند بعد از مردن بر اموات گریه نمی كنند و دیدی كه بدعت و شرور روز افزون می گردد - و دیدی كه مردمان و مجامع جز اغنیا را متابعت نكنند و دیدی كه چیز دادن و رحم كردن بر فقرا نه برای رضای خدا بلكه برای خندیدن با آنها است به فقراء چیزی می دهند كه نام خودشان را بلند كنند یا آنها را به فقر تحقیر و سرزنش نمایند - و دیدی كه مردم از آیات آسمانی مضطرب نمی شوند و نمی ترسند و دیدی كه مردم مانند حیوانات در روز روشن در سر راهها بر یكدیگر جهیدند و با هم لواط كردند و زنا نمودند و كسی از ترس مردم آنها را نهی ننماید.

چون دیدی كه مردم اموال زیادی در معصیت خداوند مصرف می كنند ولی از صرف مال اندك در طاعت خداوند مضایقه دارند و دیدی كه پدر و مادر را رنجانیدند «عاق والدین» و فرزندان به والدین اهانت و استخفاف نمودند و پدر و مادر در نظر اولادها بدترین خلق بودند بلكه فرزندان دوست می دارند به پدر و مادرانشان تهمت زنند و افترا ببندند و شادی اولاد از افترا زدن دیگران بر پدر و مادر علامت آخرالزمان است.

فرمود چون دیدی زنان دست یافتند و تسلط بر مردان پیدا كردند و سلاطین امری را مرتكب نشدند مگر به دلخواه زنان و به خواهش و میول آنها هر چه را تهیه و فراهم نمودند



[ صفحه 432]



و دیدی كه اولاد به پدر خود تهمت زدند و نفرین كردند و دیدی مردم در روزی كه گناه بزرگی مرتكب نشوند اندوهناك گردد مانند كم دادن - لواط كردن و مباشرت در امر حرام نمودن - شراب خوردن - و حساب نكردند آن روز را از عمر خود كه مرتكب معصیتی نشدند و فسقی نكردند.

و دیدی كه اهل تسلط (سلاطین و دولتها) غلات را احتكار كردند برای گران فروختن آن به قیمت اعلا و گزاف و دیدی اموال ذوی القربای پیغمبر را كه خمس آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشد به اهل تزویر و دروغ دادند و آنها با آن اموال قمار بازی نمودند و شراب خوردند و دیدی كه مریضها را به شراب معالجه و مداوا می نمایند و آن را برای بیماران تعریف و توصیف می كنند.

مرحوم مجلسی از این جمله چنین استفاده كرد كه یدل علی عدم جواز التداوی بالخمر كما یدل علیه كثیر من الاخبار و ذهب الیه جماعة من العلماء الاخیار.

نگارنده هم عقیده دارد كه خداوند در چیز حرام شفاء قرار نداده و از محرمات فقط برای استعلاج از بیرون استفاده می توان كرد نه از راه خوردن.

فرمود چون دیدی در ترك امر به معروف و نهی از منكر و ترك دینداری با هم متحد و متفق گردند و دیدی كه باد منافقین و دو رویان دائما در وزش است كه منافقین بر مؤمنین غلبه و تسلط یافته و اهل حق ضعیف شدند و زیردست منافقین قرار گرفتند و چون دیدی كه مردمان از خدا نترس در مساجد از برای غیبت كردن مردم و خوردن گوشت اهل حق اجتماع كرده اند و تعریف و توصیف از مسكرات نمودند و نماز را برای مزد گرفتن خواندند و دیدی كه امام جماعت از شراب خوردن مست شده در حال مستی برای مردم نماز می خوانند و مردم مستی را عیب نمی دانند - و چون دیدی كه مردم مستی را عیب نمی دانند - و چون دیدی كه مردم مست را به واسطه تقیه اكرام می كنند - و از او می ترسند - و مست را تعقیب نمی كنند بلكه او را رها می كنند و می گویند چون مست است معذور است و چون دیدی كه اموال یتیم را می خورند و با ادعای تقوی و صلاحیت در نزد مردم حیف و میل می كنند.

و دیدی كه قاضیان بر خلاف ما انزل الله حكم كردند و دیدی كه حكام شرع از راه طبع متابعت از خائنین نمودند - حكام برای طمع خائنین را امین معرفی می نمایند و دیدی كه حكام و ولات میراث صغیرها را به قیم فاسق می سپارند و آن فساق در آن میراث حیف و میل می كنند - و خودسرانه در مواریث مردم تصرف كرده و آنها كسانی می باشند كه برمعصیت



[ صفحه 433]



خداوند جرئت می نمایند و دیدی بر منبرها مردم به تقوی و پرهیزكاری امر می كنند ولی خود آن واعظ و گوینده عمل به گفته خود نمی نمایند و چون دیدی كه اوقات نماز را استخفاف كردند و آن را سبك شمردند و از اول وقت به تأخیر انداختند و دیدی كه مردم صدقات و وجوه بر را به توسط كردن و تملق گفتن دادند و قصد رضای خداوند در آن نبوده و بلكه برای طلب كردن مردم می دهند یعنی تعهد دادند كه مردم از آنها طلب كنند و مطالبه نمایند تا چیزی بدهند یعنی اگر واسطه در كار نباشد انفاق نمی كنند و دیدی كه وجوه بر به فقرا داده می شود به سبب اصرار و ابرام و مطالبه فقرا و هر گاه دیدی همت مردم فقط مصروف خوراك و دفع شهوات شد و از حلال و حرام پروائی نكردند و دیدی كه دنیا به مردم روی آورد - و دیدی كه علامتهای حق مندرس و كهنه شد آن وقت از خدا بترس و نجات خود را از خداوند بخواه و بدان كه در آن زمان مردم مورد سخط خداوند واقع شده اند ولی علت اینكه خداوند آنها را هلاك نمی كند و مهلت می دهد برای امری است كه در حق آنها اراده دارد پس تو در آن زمان مترقب و منتظر امر ما باش و سعی كن كه خداوند تو را برخلاف آن امری كه آن مردم مرتكب شده اند ببیند یعنی در این كارها كه گفتم تو شریك نشوی تا عذابی كه بر آن مردم وارد می شود به تو متوجه نگردد.

فرمود ای حمران اگر بتوانی خود را از این حوادث حتمی و این روش اخلاقی مردم كه حتما رخ خواهد داد بر حذر و كنار باشی خداوند تو را از عذابی كه برای آنها می فرستد مصون می دارد و به رحمت خود حفظ می كند و تو از جرگه معذبین خارج خواهی شد - چه خداوند تبارك و تعالی اجر نیكوكاران را ضایع نمی گذارد و خداوند به نیكوكاران نزدیك است و از این بیان امام ششم علیه السلام معلوم می شود كه هرگز صالح با طالح در یك آتش نخواهد سوخت مگر آنكه صالح هم طالح شود و بدان آتش بسوزد این بود ترجمه مضمون عبارات امام ششم علیه السلام.


[1] بحار الانوار ص 168 ج 13 به نقل كافي كليني و مرآت العقول ص 263 ج 4 وافي ص 118 ج 3.

[2] تاريخ مفصل اسلام - به دست مغول و تيمور بيش از پنج مليون از مردم خاورميانه كشته شدند.